احکام بانوان
احکام کودکان احکام پس از ولادت (مسأ له 2174) پس از ولادت مستحب است نوزاد را غسل دهند و جامه سفیدبپوشانند و در گوش راست او ((اذان )) و در گوش چپ او ((اقامه )) بگویند وچنانچه ممکن باشد کام او را با آب فرات و تربت حضرت سیدالشهدأ (ع ), واگ
احكام كودكان احكام پس از ولادت
(مسأ له 2174) پس از ولادت مستحب است نوزاد را غسل دهند
و جامه سفيدبپوشانند و در گوش راست او اذان
(مسأ له 2175) مستحب است نام خوبي براي نوزاد انتخاب نمايندو بهترين نامها نامي است كه معناي بندگي خدا را برساند مانند: عبداللّه
براي دختر نامهاي زنان شايسته بويژه نام فاطمه
حضرت امام صادق (ع ) از رسولالله (ص ) نقل ميكنند كه آن حضرت فرمودند: نامهاي خوب را انتخاب كنيد, زيرا شما را در قيامت با همان نامهامخاطب ميسازند
ناگفته نماند منظور از نامهاي خوب , نامي است كه معناي خوبي داشته باشدبنابراين نامهايي مثل ايمان , احسان , الهام , سعيد, مينا, مينو, پيمان نيز جزونامهاي خوب هستند.
(مسأ له 2176) كسي كه چهار فرزند پسر دارد, كراهت دارد نام يكي از آنها را محمد نگذارد.
(مسأ له 2177) در روز هفتم ولادت نوزاد چند چيز مستحب است : 1ـ تراشيدن سر نوزاد, 2ـ ختنه كردن نوزاد, 3ـ دادن وليمه ختنه , 4ـ عقيقه .
(مسأ له 2178) مستحب است هموزن موهاي تراشيده شده سر نوزاد, طلا يانقره صدقه دهند.
(مسأ له 2179 ) ختنه پسر به خودي خود واجب و شرط صحت طواف واجب و مستحب نيز است ولي ظاهرا شرط صحت نماز و ساير عبادات نيست .
(مسأ له 2180) احتياط آن است كه ولي پسر بچه تا پيش از بالغ شدن بچه , او راختنه كند و اگر نكرد, واجب است خودش پس از بلوغ ختنه نمايد.
عقيقه : عقيقه به گوسفند يا گاو يا شتري گفته ميشود كه براي نوزاد قرباني ميكنند.
(مسأ له 2181) عقيقه كردن براي نوزاد مستحبي است كه راجع به آن بسيارسفارش شده بلكه ظاهر بعضي از اخبار و فتاوي وجوب آن است و درسلامت و بقاي فرزند تأ ثير به سزايي دارد.
و اگر از روز هفتم تأ خير افتد ساقطنميشود بلكه اگر عقيقه را تا وقت بلوغ كودك تأ خير اندازند مستحب است خود او هرگاه تمكن داشته باشد عقيقه كند.
بلكه اگر شك داشته باشد كه براي او عقيقه كرده اند يا نه باز مستحب است عقيقه نمايد هرچند سن او زياد باشد.
(مسأ له 2182) حيواني كه براي عقيقه انتخاب ميشود بايد شتر, گاو و ياگوسفند باشد ولي قوچ از همه اينها بهتر است .
و بهتر است شرايط قرباني درآن رعايت شود يعني حيوان سالم و بدون عيب باشد و شتر
ولي رعايت اين شرايط الزامي نيست .
(مسأ له 2183) مستحب است عقيقه سالم و چاق باشد.
(مسأ له 2184) عقيقه در نوزاد پسر و دختر فرقي نميكند ولي بهتر است عقيقه براي پسر حيوان نر, و براي دختر حيوان ماده باشد.
(مسأ له 2185) بهتر است عقيقه را به طور ساده و با آب و نمك بپزند و حداقل ده نفر از مؤمنان را براي خوردن آن دعوت كنند تا از آن بخورند و براي نوزاددعاكنند و ميتوانند گوشت عقيقه را ميان مؤمنان تقسيم نمايند و از آنان بخواهند تا براي نوزاد دعا كنند.
همچنين مستحب است در تقسيم كردن ,استخوانهاي عقيقه را نشكنند.
و مستحب است يك چهارم آن رابراي قابله بفرستند.
(مسأ له 2186) براي پدر و مادر و نوزاد و افراد تحت تكفل پدر مكروه است ازعقيقه نوزادشان بخورند و اين كراهت براي مادر نوزاد بيشتر است .
(مسأ له 2187) آنچه در بعضي روستاها رسم است كه استخوان عقيقه را درپارچه سفيدي پيچيده و دفن ميكنند, مدركي ندارد.
(مسأ له 2188 ) اگر به جاي كشتن عقيقه پول آن را به فقرا بدهند كافي نيست .
(مسأ له 2189) كسي كه ميخواهد در عيد قربان , قرباني كند اگر نيت عقيقه نيزبنمايد كفايت ميكند.
شير دادن به كودك (مسأ له 2190) هيچ كس براي شير دادن به كودك بهتر از مادر و سزاوارتر از اونيست و بهتر است در برابر شير دادن مزدي از شوهر خود نگيرد, ولي حق دارد بگيرد.
و اگر مادر بخواهد بيشتر از دايه مزد بگيرد شوهر ميتواند بچه رااز او گرفته و به دايه دهد.
(مسأ له 2191 ) مستحب است در صورتي كه ممكن باشد بچه را دو سال تمام شير بدهند.
(مسأ له 2192) مستحب است دايه اي كه براي طفل ميگيرند, دوازده امامي وداراي عقل و عفت و صورتي نيكو باشد و مكروه است كم عقل يا غير دوازده امامي يا بد صورت , يا بد اخلاق باشد.
حق حضانت (نگهداري كودك ) (مسأ له 2193) بنابر مشهور حضانت
(مسأ له 2194) مادر كودك مجاز است كه حضانت كودك را بپذيرد يا نپذيردوميتواند براي حضانت فرزندش دستمزد بگيرد.
و اگر از حق حضانت خودبگذرد پدر نميتواند او را به حضانت مجبور كند.
(مسأ له 2195) بنابر احتياط پش از آنكه كودك از مادر بينياز شود نبايد بينشان جدايي بيندازند.
(مسأ له 2196) اگر مادر پيش از تمام شدن دو سال , كودك را از شير بگيرد, پدربنابر احتياط حق ندارد بچه را از حضانت او خارج كند.
(مسأ له 2197) چنانچه پدر و مادر هر دو بميرند حق حضانت به جد پدري ميرسد و در صورت نبودن او وصي پدر و يا وصي جد عهده دار تربيت ونگهداري كودك ميشوند و در صورتي كه هيچ كدام از آنان نباشند,خويشاوندان كودك ـ مطابق مراتب ارث ـ هر كدام كه نزديكتر باشند سزاوارترخواهند بود و در صورت تعدد و تساوي فاميل بايد بنابر احتياط با هم تراضي كنند و از حاكم شرع نيز اجازه بگيرند.
(مسأ له 2198) چنانچه مادر به هر دليل شوهر ديگري كرده باشد حق حضانت او با وجود پدر از بين ميرود ولي چنانچه از شوهر دوم جدا شود, بنابراحتياط با يكديگر مصالحه نمايند.
(مسأ له 2199) حق حضانت مادر با طلاق يا ـ نعوذباللّه ـ زنا از بين نميرود.
(مسأ له 2200) پدر و مادر ميتوانند از حق حضانت خود صرف نظر كنند ولي نميتوانند نسبت به نگهداري و تربيت فرزند كوتاهي نمايند و در صورت كوتاهي , حاكم صالح آنان را ملزم به تأ مين حق فرزند ميكند.
(مسأ له 2201) مدتي كه مادر عهده دار حضانت و نگهداري فرزند است اگراين كار را مجاني انجام ندهد, حق اجرت دارد و چنانچه كودك از خود دارايي داشته باشد اجرت مادر از مال او برداشته ميشود و در غير اين صورت اجرت مادر بر عهده پدر است , و در هر صورت نفقه فرزند او مال خود او يا پدرش ميباشد.
(مسأ له 2202) اگر پدر يا مادر صلاحيت نگهداري و تربيت كودك را نداشته وموجب فساد اخلاق و سؤ تربيت ديني فرزند شود حق حضانت از او ساقطميشود و در اين صورت حق حضانت به ترتيب به افرادي كه در مسأ له 2197گفته شد منتقل ميشود.
(مسأ له 2203) پس از آنكه كودك ـ دختر باشد يا پسر ـ به سن بلوغ و رشدفكري و جسمي رسيد, حق حضانت پايان ميپذيرد و هيچ كس ـ حتي پدر ومادر ـ حق حضانت بر او را ندارد.
ولايت بر كودك (مسأ له 2204) ولايت بر كودك و نظارت بر مصالح او به ترتيب اولويت برعهده افراد زير است و در صورت نبودن يكي , ولايت به ديگري منتقل ميشود: پدر و جد پدري # وصي پدر يا وصي جد پدري كه به عنوان قيم كودك تعيين شده اند.
# #حاكم شرع (مسأ له 2205) افرادي مانند مادر, مادر بزرگ مادري يا پدري , پدر بزرگ مادري , برادر, عمو و دائي و فرزندان آنها و نيز نامادري در زمان حيات اولياي شرعي كودك ـ كه در مسأ له قبل گفته شد ـ يا پس از مرگ آنها, بر هيچ امري ازامور كودك از قبيل ازدواج و به كار گيري و غير اينها ولايت ندارند.
(مسأ له 2206) اگر كسي در امور مالي و جسمي و يا ساير امور كودك تصرفي كند تصرفش صحيح نيست مگر آنكه ولي كودك آن تصرف را بپذيرد.
حتي بدون اطلاع از رضايت ولي كودك نميتوان او را از خيابان عبور داد و اگركسي چنين كاري انجام دهد و در اثر آن آسيبي به كودك وارد شود ضامن است .
(1) (مسأ له 2207) ولي و قيم بچه ميتواند با رعايت مصلحت او مالش را اجاره دهد و احتياط اين است كه زمان بعد از بلوغ او را در اجاره داخل نكند, مگرآنكه بدون آن مصلحت بچه تأ مين نشود و اگر داخل كرد, بچه بعد از بلوغ باطرف مقابل در بقيه مدت اجاره مصالحه كند و در صورت لحاظ مصلحت ,بعد از بلوغ نميتواند اجاره را به هم بزند.
به كار گماردن كودك (مسأ له 2208) بچه بيسرپرست را نميتوان بدون اجازه مجتهد جامعالشرائطبه كار گمارد و كسي كه به مجتهد دسترسي ندارد ميتواند از چند نفر مؤمن عادل اجازه بگيرد و او را به كار بگمارد به شرط آنكه كار كردن بچه به مصلحت او باشد بلكه بنابر احتياط بايد وضعيتي داشته باشد كه اگر به كار گمارده نشود براي او مفسده داشته باشد.
(مسأ له 2209) فرزندان نابالغ بابت كارهائي كه بدون دستور پدر يا به طوررايگان انجام ميدهند استحقاق دستمزد ندارند ولي اگر كاري را با اذن بزرگترانجام دهند و آن كار اجرت داشته باشد بنابر احتياط بايد اجرت المثل به آنها پرداخت شود.
جنايت كودك و جنايت بر كودك (مسأ له 2210) به جز جنايات كمتر از موضحه (3) تمام جنايات كودك درحكم خطاست و ديه آن بر عهده عاقله اوست .
(مسأ له 2211) اگر كودك غير مميز آسيب مالي يا جاني بر كسي وارد كند ضامن نيست , ولي اگر اين كار به خاطر كوتاهي متصدي او باشد متصديش ضامن است .
(مسأ له 2212) اگر كودك مميز آسيب جاني كمتر از موضحه بر كسي وارد كندخودش ضامن است و اگر صدمه موضحه و بالاتر از آن وارد كند عاقله اوضامن است .
بنابر اين كساني كه بچه آنها از بچه هاي ديگر كتك ميخورد نبايدپدر و مادر آن بچه را مقصر بشناسند.
(مسأ له 2213) هيچ حدي بر كودك جاري نميشود و اگر كودك مرتكب قتل شود, قصاص نميگردد خواه كودكي را بكشد يا بالغي را, عمدا بكشد يا ازروي خطا, بلكه عاقله او بايد ديه مقتول را بپردازند.
(مسأ له 2214) بچه اي كه در حال آموزش شناست اگر غرق شود, چنانچه غرق شدنش مستند به كوتاهي مربي باشد, مربي ضامن است .
(مسأ له 2215) بچه مطلقا در مرتبه اول و دوم از سرقت , تأ ديب ندارد و بعد ازهفت سالگي در مرتبه سوم سرقت چنانچه هر مرتبه شرعا ثابت شده باشد,سر انگشتان دست راست او را خون مياندازند و بنابر احتياط اين كار را درمرتبه پنجم سرقت انجام دهند.
تنبيه كودك (مسأ له 2216) براي مادر يا معلم جايز نيست بدون اجازه ولي بچه , او را تنبيه كند.
(مسأ له 2217) ولي بچه و معلم با اجازه ولي مجازند براي تأ ديب , او را تنبيه كنند يعني چند ضربه آهسته بزنند به طوري كه جاي آن سرخ يا كبود يا سياه نشود.
(مسأ له 2218) كسي كه با جنايتي مثل سيلي زدن صورت پسر بچه يا دختربچه اي را سياه كند بنابر احتياط بايد شش دينار به او بپردازد و اگر كبود شود سه دينار و اگر سرخ شود بايد يك و نيم دينار بپردازد.
همين ضربات را اگر به جاهاي ديگر بدن بچه وارد كند نصف آنچه را گفته شد بايد بپردازد.
در اين حكم فرق ندارد كه محدوده تغيير رنگ زياد باشد يا كم , اثرش تا مدتي بماند يا زود برطرف شود.
(مسأ له 2219) اگر زدن دانش آموز موجب ديه شود يعني طوري بزند كه جاي آن سرخ يا كبود و يا سياه شود معلم بايد ديه آن را به ولي او بدهد.
(مسأ له 2220 ) اگر در اثر زدن بچه از دست او خون بيايد, بنابر احتياط ديه اش يك شتر است .
(مسأ له 2221 ) كسي كه پوست سر بچه اي را خراش دهد بايد ديه آن را كه يك شتر است , بدهد.
(مسأ له 2222) در صورتي كه سر و يا صورت كودك در اثر زدن زخم شود, اگرزخم در حدي است كه از آن خون بيرون ميآيد بايد دو شتر به عنوان ديه به كودك پرداخت شود.
(مسأ له 2223) ديه زدن بچه مال خود بچه است .
(مسأ له 2224) بنابر احتياط ولي بچه نميتواند ديه زدن او را به معلم يا ضارب ديگر ببخشد.
(مسأ له 2225) چنانچه زدن بچه منجر به خونريزي از بيني او شود, اگر زخمي در پي نداشته باشد بنابر احتياط بايد با ولي او مصالحه كند.
روابط نامشروع با كودك (مسأ له 2226) در صورتي كه مرد بالغي با بچه اي لواط كند, مرد بايد كشته شود و بچه بايد تأ ديب شود.
(مسأ له 2227) اگر كسي بچه اي را از روي شهوت ببوسد بايد به مقداري كه حاكم شرع مصلحت بداند تعزير شود.
(مسأ له 2228) اگر دو پسر بچه با هم لواط كنند بايد تأ ديب شوند.
(مسأ له 2229) بچه نيز ممكن است جنب شود بنابر اين اگر مميز باشدميتواند غسل جنابت انجام دهد تا عباداتش صحيح باشد در غير اين صورت بايد اول بلوغ غسل كند.
بچه گمشده (مسأ له 2230) اگر بچه اي گم شده باشد و ولي او پيدا نشود و يا او را سر راه گذاشته باشند, جايز بلكه (اگر در معرض تلف باشد) واجب است انسان او رابردارد وحفظ كند و مخارجش را تأ مين نمايد تا به حد بلوغ برسد و يا پدر يامادر يا جد پدري او پيدا شود.
و چنانچه بچه مالي همراه خود دارد جايز است با اجازه حاكم شرع آن مال را به مصرف او برساند و اگر مال ندارد از بيت المال يا زكوات يا مردمان خير براي مخارج او كمك بگيرد و اگر ممكن نشد,خودش مخارج او را بدهد و مخارجي را كه متحمل ميشود يادداشت كرده تا پس از بزرگ شدن و تمكن بچه از او مطالبه نمايد.
(مسأ له 2231) كودكي كه پيدا ميشود تا زماني كه اولياي كودك پيدا نشده انديابنده از هر كس ديگر براي حضانت و تربيتش سزاوارتر است و اگر بخواهدميتواند شخص ديگري را به اين كار بگمارد.
(مسأ له 2232) گذاشتن كودكان در سر راه جايز نيست و اگر كسي كودكي را سرراه بگذارد و كودك بميرد يا آسيبي ببيند ضامن ديه او خواهد بود مگر آنكه شخص مكلف و مختار ديگري به او آسيب بزند كه در اين صورت همان شخص ضامن است .
(مسأ له 2233) تكفل و تربيت صحيح كودك بيسرپرست بسيار خوب است ولي اگر خطري آنها را تهديد نكند واجب نيست .
به خصوص با توجه به مشكلاتي كه از جهت محرميت با پدر خوانده و مادرخوانده و بچه هاي آنهاپيدا ميكند.
محرم شدن با فرزند خوانده (مسأ له 2234) اگر مردي بخواهد دختر بچه اي را كه بزرگ ميكند به او محرم باشد ميتواند او را به زن برادرش يا خواهرش بدهد تا او را شير دهد (باشرايطش ) تا عموي رضاعي يا دائي رضاعي آن دختر شود و به او محرم گرددو همينطور اگر زني بخواهد پسر بچه اي را كه بزرگ ميكند به او محرم باشدميتواند او را به زن برادر خود و يا خواهر خود بدهد تااو را شير بدهد تا عمه رضاعي ياخاله رضاعي آن پسر شود و به او محرم گردد.
تربيت كودك (مسأ له 2235 ) علاوه بر تأ مين مخارج فرزند, تربيت صحيح و اشراف بر اموراو و آموزش خواندن و نوشتن و شنا و نيز تزويج او پس از بلوغ از حقوقي است كه سزاوار است پدر نسبت به آنها كوشا باشد.
(مسأ له 2236) فرستادن فرزندان به مدارسي كه اسلاميت و امانت وعلاقه مندي مؤسسان و معلمان آن به سنتهاي اسلامي معلوم نيست و بچه ها درمعرض انحراف عقيده و فساد اخلاق قرار ميگيرند, جايز نيست .
(مسأ له 2237) سزاوار نيست پدر و مادر با تفاوت و تبعيض , مالي را به اولادخود ببخشند, مگر اينكه بعضي از آنها نيازمند يا داراي امتياز عقلي و شرعي باشند.
عبادت كودك (مسأ له 2238) عبادات كودك مميز در صورتي كه درست انجام شود موردقبول شرع بوده و صحيح است .
(مسأ له 2239) براي تمرين دادن كودك به عبادات , مستحب است از هفت سالگي بر او سخت بگيرند.
(مسأ له 2240) سختگيري در روزه كودكان در صورتي مستحب است كه كودك بتواند سه روز پي در پي روزه بگيرد.
(مسأ له 2241) مستحب است بچه هايي را كه نميتوانند روزه بگيرند به روزه گرفتنبخشي از روز وادارند.
(4) (مسأ له 2242) بر پدر و پدر بزرگ لازم است كه فرزندان خود را براي نماز ازخواب بيدار كنند.
(مسأ له 2243) اگر بيدار نكردن افراد خانواده براي نماز باعث سهلانگاري وسبك شمردن نماز باشد بايد آنها را بيدار كنند (مسأ له 2244) بنابر احتياط نبايد بچه را در وقت قضاي حاجت رو به قبله ياپشت به قبله بنشانند, ولي اگر خود بچه بنشيند, جلوگيري واجب نيست .
مالي را كه بچه پيدا ميكند (مسأ له 2245 ) اگر بچه نابالغ چيزي پيدا كند كه نشانه داشته باشد و قيمت آن به419 /2 گرم نقره سكه دار برسد, ولي او نميتواند او را وادار كند كه آن را به جاي خود برگرداند, بلكه بايد اعلان كند و بعد از يك سال اعلان يا براي صاحبش نگه دارد و يا صدقه بدهد.
(مسأ له 2246) چيزي را كه دانشآموزان در مدرسه پيدا ميكنند نميتوان ازآنها گرفته و استفاده كرد بلكه بايد صاحبش را پيدا كرد و به او پس داد و اگر ازشناسايي صاحبش نااميد است بايد از طرف او به فقير صدقه دهند.
تصرفات مالي كودك (مسأ له 2247 ) داد و ستد كودك باطل است خواه هر دو طرف معامله كودك باشد يا يكي بالغ و ديگري كودك .
اما در چيزهاي كم ارزشي كه معامله با كودك در آنها مرسوم است اگر معامله صورت گيرد, بنابر احتياط بايد مصالحه كنند.
(مسأ له 2248) در باطل بودن معامله با كودك فرق نميكند كه پدر يا جد پدري كودك به او اجازه معامله داده باشد يا بدون اجازه آنها دادو ستد كند.
(مسأ له 2249) اگر كسي با كودك دادو ستد كند, چنانچه جنس يا پولي كه به كودك داده است از بين رفته باشد, اگر كودك مميز نباشد نميتواند از او ياولياو درخواست كند ولي اگر مميز باشد, ميتواند از ولي او درخواست كندو يا پس از آنكه كودك بالغ شد از خود او بخواهد.
(مسأ له 2250) اگر كسي با كودك معامله كرده باشد, پول يا جنسي را كه از اوگرفته بايد به ولي او پس داده يا از او اجازه بگيرد, و اگر به ولي او دسترسي ندارد بايد به حاكم شرع تحويل دهد.
(مسأ له 2251) همانطور كه كودك نميتواند در اموال خود تصرف كند در ذمه خود نيز نميتواند تصرف كند مثلا خريد و فروش نسيه اي و يا قرض گرفتن او صحيح نيست .
(مسأ له 2252) بچه اگر به اموال كسي آسيب برساند, ولي بچه بايد خسارت وارده را از اموال خود بچه ادا كند و اگر ولي ندهد خود بچه بايد بعد از بلوغ بدهد.
(مسأ له 2253) كودك نميتواند مالي ببخشد.
نذر كودك نيز منعقد نميشود هرچند مميز باشد.
خمس مال كودك (مسأ له 2254) سود به دست آمده از كسب كودك مشمول خمس بوده و ولي او بايد خمس آن را بپردازد.
(مسأ له 2255) پولي را كه پدر و مادر به فرزند ميدهند و فرزند آن را پساندازميكند بعد از گذشت يك سال خمس دارد.
(مسأ له 2256) اگر بچه اي معدني را بيرون آورد, يا مال مخلوط به حرام داشته باشد, يا گنجي پيدا كند, يا با غواصي در دريا جواهري بيرون آورد ولي او بايدخمس آنها را بدهد.
(5) افراد واجب النفقه (مسأ له 2257 ) واجب النفقه
ب ـ پدر و مادر و همچنين پدران و مادران آنان هرچه بالا روند.
ج ـ پسر و دختر و نيز اولاد آنان هرچه پايين روند.
(مسأ له 2258) بجز سه دسته اي كه در مسأ له قبل بيان شد, خويشاوندان ديگرهمچون : برادر, خواهر, عمو, عمه , دايي , خاله و اولاد آنان واجب النفقه نيستند ولي مستحب است در صورتي كه نيازمند باشند و انسان توانايي داشته باشد نفقه آنان را نيز بدهد.
(مسأ له 2259) نفقه زن در هر حال واجب است ولي مخارج دو دسته ديگر درصورتي واجب است كه خودشان مال و توانايي كسب و كار نداشته باشند وانسان علاوه بر توانايي , نزديكترين فرد به آنان باشد و يا ـ به ترتيبي كه درمسأ له بعد گفته ميشود ـ نزديكترين فرد مخارج آنان را ندهد.
(مسأ له 2260) بنابر مشهور نفقه اولاد بر پدر و پدران او به ترتيب هر كدام كه نزديكترند واجب است پس پدر
و اگرهيچ يك از آنان نباشند يا نتوانند و يا به وظيفه خود عمل نكنند بر مادر
همچنين اگر پدر و مادر از كار بيافتند و دارايي نداشته باشند هزينه زندگي آنان بر اولاد و نيز فرزندان آنان كه تمكن دارند, به ترتيب طبقات , هر چند پايين روند ـ پسري باشند يا دختري ـ واجب است .
و اگر شخص فقير, هم پدر و هم فرزند دارد بنابر احتياط بايد هزينه زندگي او را با مشاركت و به طور مساوي بپردازند و اگر بعضي نپرداختند بنابر احتياط بر بقيه واجب است كل مخارج را بپردازند و پسر و دختر در اين جهت فرقي ندارند همچنين است بنابر احتياطاگر شخص فقير هم مادر و هم فرزند داشته باشد.
و اگر پدر و اولاد اولاد دارد,هزينه زندگي او بر پدر واجب است و اگر مادر و اولاد اولاد با جد و جده با هم باشند بايد هزينه زندگي او را به شركت و به طور مساوي بپردازند و اگر بعضي نپرداختند بنابر احتياط بر بقيه لازم است و بنابر احتياط ترتيبي كه در اين مسأ له گفته شد رعايت شود.
(مسأ له 2261) هزينه زندگي خود انسان بر هزينه زندگي زوجه مقدم است , وهزينه زندگي زوجه بر هزينه زندگي خويشان واجب النفقه مقدم است .
و درخويشان واجب النفقه نيز هزينه زندگي فرد نزديكتر بر فرد دورتر اولويت دارد مثلا هزينه زندگي پدر بر هزينه زندگي جد, يا هزينه زندگي اولاد برهزينه زندگي اولاد اولاد مقدم است .
(مسأ له 2262) اگر فرزند صغير اموال و دارايي داشته باشد ولي او ميتواند ازاموال خود او مخارجش را تأ مين نمايد.
(مسأ له 2263) اگر شخص متمكن , از دادن هزينه زندگي واجب النفقه امتناع نمايد حاكم شرع او را مجبور ميكند تا هزينه زندگي او را بدهد و اگر ممكن نشد حاكم شرع از مال او برداشته و هزينه زندگي آنان را تأ مين ميكند.
(مسأ له 2264) بنابر احتياط انسان نميتواند زكات
(مسأ له 2265) در صورتي كه فرزند نياز شديد به ازدواج داشته باشد ـ به طوري كه با ترك آن به حرام بيافتد ـ بر پدر واجب است نسبت به آن اقدام نمايد همچنين در صورت نياز شديد پدر يا مادر به ازدواج و توانايي فرزند, واجب است نسبت به آن اقدام نمايد.
پاورقي
1ـ وسائل الشيعه , كتاب النكاح , باب 22
از ابولاب احكام الاولاد, حديث 2. 2ـ بنابر احتياط
در حضانت دختر در فاصله بين دو سال و هفت سال بايد با هم توافق كنند.
3ـ موضحه به جنايتي ميگويند كه در اثر آن استخوان سر نمايان شود.
4ـ روزه
سرگنجشكي كه در بين مردم معروف است , يكي از آموزه هاي ديني است 5ـ در غير مال مخلوط به حرام احتياط ممكن نيست .
1- در مواردي كه كودك
در معرض خطر باشد و شخصي از روي احسان به او كمك كند و در اثر دخالت
او آسيبي به كودك برسد, در اين صورت ضمان مبني بر احتياط است .